کوثرخانم
سلام آرام جانم.ببخشیدک چندروز نتونستم واست بنویسم.دیشب کوثرجون اومده بودخونمون.دخترعمه مریم.چندتاعکسم ازش گرفتم ک سراولین فرصت میزارمش.الان شمابا بابایی داری حرف میزنی وشیرین زبونی میکنی.میگی بابا یه خوراکی موراکی چیزی واسم بیار. قربون چشمای مهربونت.قربون مهربونی دلت شماخیلی خیلی مهربونی همش بایه ذوق دلنشینی میگفتی مامانی من ابجی کوثرم. ...
نویسنده :
مادر گل دخترون
13:28